معرفی وبلاگ
با سلام. رفاقت وآشنایی من با شهدا خودش قصه ی طولانی و درازی داره واقعا هم در شهدا همه چی پیدا میشه.........فقط کافیه با هاشون رفیق بشیم امتحانش ضرری ندارخ بخدا...........تا عمر دارید باصفا میشید وبی قرار..........رفیق میخواید شهداء.........خدا واهل بیت میخواید بشناسید شهدا.......خیلی از ماها میگیم کی مثل اهل بیت میشه؟؟؟........ولی بخدا میشه مثل شهدا بود...........چون شهدا هم مثل خود مابودن........تو جمع ما زندگی میکردن.......با خود ماها نفس میزدن........اصلا میدونید چیه؟...........شهدا به ما یاد میدن میشه غیر معصوم بود ولی تو بغل معصوم جون داد.......شهدا زنده اند وما مرده........... نمیخواستم نصیحت کنم فقط میخواستی یه خورده فکر کنیم......بس نیست؟؟؟؟؟........التماس دعای شهادت.یاعلی
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1127811
تعداد نوشته ها : 4110
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
اشاره در نظریه های انقلاب اسلامی ایران محورهایی مانند نقش رهبری، فرهنگ ایثار و شهادت، رسانه و ... از چنان پیچیدگی و گستردگی توأمان برخوردارند که بررسی آنها به نگاهی چندوجهی از زوایای مختلف کارشناسی نیاز دارد. از این رو در سلسله گفت و گوهای تخصصی درباره نظریه های پیروزی انقلاب اسلامی ایران با کارشناسان تلاش کردیم برخی از این محورها را از دیدگاه های متفاوت ببینیم. چهار محور رهبری و ولایت فقیه، فرهنگ ایثار و شهادت در پارادایم مذهبی، رسانه و نقش زمان و دوره در فرهنگ ایثار و شهادت را از زبان کارشناسان به تفکیک آورده ا یم. محور اول: نقش ولایت فقیه و رهبری امام خمینی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران ویژگی های امام خمینی(ره) به عنوان رهبر بزرگترین وبی نظیرترین انقلاب قرن بیستم را چگونه ارزیابی می کنید؟ 1)دکتر اصغر افتخاری(عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)): شخصیت های برجسته دینی را میتوان در قالب دو الگوی اصلی از حیث نوع ارتباطشان با نهضت های انقلابی دسته بندی کرد: اول، آن افرادی که رویکرد محافظه کارانه داشته و در عین تقویت ابعاد دینی حیات اجتماعی، معتقد بودند نباید با قدرت مواجهه انقلابی داشت؛ بلکه باید عامل کرد و از این حیث تأثیرگذار باشد. دوم، آن بزرگانی که انقلاب را به عنوان یک راهکار در تعامل با رژیم- به هنگامی که به اصلاح آن امیدی نیست- پذیرفته و به آن اعتقاد داشتند. حضرت امام(ره) از رهبران خاص گروه دوم بودند. یعنی نه اینکه فقط از حیث نظری این ایده را قبول داشتند، بلکه در عمل نیز از شجاعت لازم برخوردار بودند؛ افزون بر این، درایت مدیریت آن را نیز داشتند. به عبارت دیگر نظریه دوم در سه سطح قابل تحلیل است: 1. اعتقاد به انقلاب داشتن. 2. انقلابی بودن. 3. مدیریت انقلاب نمودن. در سطح اول، نظریه پرداز تولید می شود که حضرت امام(ره) با ارایه نظریه «ولایت فقیه » این کار را انجام دادند. در سطح دوم؛«رهبری»تولید می شود که ایشان «رهبری » را با همه سختی ها و حساسیت هایش عهده دار شدند. در سطح سوم، سیاست تولید می شود که امام(ره) با طرح »جمهوری اسلامی «، این سطح را نیز فعال نمودند. لذا اینکه چرا علیرغم مساعد بودن شرایط، انقلاب در زمان برخی دیگر از مراجع معنا و فعال نشد، به گمان من، به نبود یکی از فاکتورهای سه گانه بالا نزد آن بزرگان باز می گردد. 2) دکتر یدالله محمدی(عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع)): در انقلاب ما نقش رهبری بسیار تأثیرگذار و متفاوت است. در انقلاب ما رهبری، هم نقش فرماندهی، هم ایدئولوگ و هم زمامدار را داشت. رهبر ایدئولوگ، کسی است که روش های مبارزه را ترسیم می کند و تأکید می کند چرا نظم موجود باید خراب شود و نظم جدید چه اهدافی را دنبال می کند. در واقع ایدئولوگ برای مبارزان مشخص می کند دنبال چه باید باشند. اینکه امام می گوید شاهنشاهی نباید باشد، برای مردم این مسئله را تبیین میکند، دلیل می آورد و حرف های قانع کنندها ی هم بیان می کند. سلطنت را تبیین می کند. امام عملکردهای رژیم شاه را زیر سؤال میب رد، اصلاحات ارضی را زیر سؤال میبرد، کاپیتولاسیون را محکوم می کرد و دایم سوال می کرد: آمریکا در ایران چه می خواهد؟ اسرائیل چه می خواهد؟ چرا نفت را می فروشید و اموال ملت را در آتش می زنید؟ می گفت چرا قلم ها را می شکنید؟ چرا قانون اساسی را زیر پا گذاشتید؟ در واقع، از یک طرف زیر سؤال بردن مشروعیت رژیم و اینکه چرا باید این نظم را خراب کرد مطرح بود و از طرف دیگر غیردینی بودن نظام شاهنشاهی خود دلیلی بر انقلاب به شمار می رفت. امام دنبال ایده آلی به اسم حکومت اسلامی بود که در واقع در آن، حق و عدالت اجرا شود، به ارزش های دینی اهمیت داده شود، خواست خدا و حاکمیت دین اجرا شود، به واجبات عمل شود و جلوی منکرات گرفته شود. پس رهبری بین ظیر و ایدئولوگ انقلاب، نقش مهمی را در این امر ایفا می کرد و تنها به مردم تئوری نمی داد و البته خودش هم وارد عرصه مبارزه می شد. امام 14 سال در تبعید بود. استمپل، یکی از اندیشمندان علوم سیاسی در کتابی نوشته بود: آیت ا لله خمینی اگر برای رسیدن به هدفش احساس می کرد لازم است جانش را هم بدهد یک لحظه هم تردید نمی کرد. او فرد خودساخته ا ی بود. علاوه بر اینکه امام ایدئولوگ بود، فرماندار انقلاب هم بود. فرماندها ی که در فراز و فرودها شخصاً به میدان می آمد و آنچه در ذهنش بود به عین تبدیل می کرد. اگر در نجف اشرف کتاب حکومت اسلامی را نوشت، در 13 - 14 سال بعد عملاً این حکومت اسلامی را عینیت داد. بنابراین می شود گفت امام هر سه بحث رهبری انقلاب، رهبری ایدئولوژیک و رهبری زمامدارانه را در خود داشت و توانست به حکومت پهلوی پایان دهد. انقلاب یک متن اجتماعی بود که امام خلق کرد و توده هایی که همراهش بودند، این انقلاب را خلق کردند. انقلاب متن اجتماعی است و امام مؤلف است. نکته جالب این است که در بعضی مواقع، مؤلف در حوزة مفسر وارد شده. مؤلفی که امام بوده و انقلاب را خلق کرده، خودش هم تفسیر کرده. اگر بخواهیم انقلاب را تعریف کنیم بهترین تعریف، تعریف امام است. لذا وقتی می گوید: انقلاب اسلامی انفجار نور بود، هیچ کس زیباتر از این نمی تواند تفسیر کند. اینکه غربی ها درک نمی کنند و در مورد انقلاب ما دچار اشتباه می شوند و سه دهه درگیرند و نتوانسته ا ند این انقلاب را از بین ببرند، به لحاظ بحران منابع شناخت نسبت به انقلاب است. هر کس از زاویه دید خود حرفی زده و چون ابعاد و عظمت این انقلاب را نشناخته ا ند، می آیند تحریم اقتصادی می کنند و جنگ راه می ا ندازند و... چه اتفاقی می ا فتد؟ ایرانی که در تمام جنگ های 100 سال گذشتها ش شکست خورده، از جنگ با عراق پیروز و سربلند بیرون می آید.در همین جنگ بود که کل دنیا در برابر ما قرار گرفت. با توجه به این حرف ها ویژگی های امام که چنین انقلاب با عظمتی را رهبری کردند و الگوی تازها ی از رهبری ارایه کردند این چنین است: 1مرد خودساخته حرکت می کند. 2 افراد را آگاهی می بخشد. 3 در این آگاهی بخشی از اسطوره های شهادت و ایثار کمک می گیرد. 4 به تاریخ اشراف دارد و تاریخ سیاسی ایران را کاملاً می شناسد. وقتی که به دو جناح چپ و راست نهیب می زند و می گوید: با هم نزاع نکنید و اگر اینطور باشید بر سر انقلاب شما همان خواهد آمد که بر سر انقلاب مشروطه آمد، نشان می دهد که به تاریخ اشراف دارد. چند بار مطرح می کند که بر سر انقلاب مشروطیت چه آمد. از مرحوم مدرس استناد می کند، از رضاخان، از قاجار و... این نشان می دهد به تاریخ اشراف دارد و به همین ترتیب زمانی که خودش پیشتاز است، مطرح می کند: من سینه خود را برای سرنیزه های شما آماده کردم، لیکن در مقابل زورگویی های شما هرگز... محور دوم: مفهوم و فرهنگ ایثار و شهادت در پیروزی انقلاب ایثار و شهادت به عنوان یکی از مهم ترین نمادهای دین اسلام که بر گرفته از قیام عاشوراست. این نماد در انقلاب اسلامی ایران چه کارکردهایی داشت و مسئله ایثار به چه شکلی در باور مردم متبلور شد؟ 1) دکتر محمدصادق کوشکی(عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه خواجه نصیر طوسی): وقتی می گوییم انقلاب اسلامی در ذهن و زبان مخاطب و زندگی مخاطب تغییر ایجاد می کند یعنی مفهومی می سازد به اسم شهادت. مفهومی که در زبان فارسی کلمه هست امّا خودش شناخته شده نیست. شهید به آن معنایی که حضرت امام خمینی(ره) در بیانات متفاوتی توضیح دادند در زبان فارسی نیست؛ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مطرح است که امام حسین و یارانشان تنها شهدایی هستند که ما می شناسیم، اما اینها خیلی از ما دورند و انقلاب اسلامی فضایی را ایجاد می کند که مردم بتوانند شهادت را تجربه کنند. حال این شهدا اعم است از کسانی که گلوله خوردند، کسانی که در جوانی مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفتند؛ اعم است از کسی مثل شهید اشرفی اصفهانی در سن 81 سالگی یا شهید دستغیب که در 80 سالگی با حرکت های تروریستی منافقین به شهادت می رسد، یا اعم است از فاطمه دختر 3 ساله ا ی که با بمب ناپال به شهادت می رسد. ببینید، این دختربچه در کانتیر تنهاست، کانتینر را به آتش می کشند و سوختنش را تماشا می کنند. کلکسیون کامل است. یعنی مجموعه، مجموعه ا ی است که در آن از کودک 3 ساله تا پیر مرد 80 ساله حضور دارند. در این مجموعه انسان است که مدیریت دارد. این شکل از شهادت را امام به جامعه ما معرفی می کند و اولین کسی که برای این شکل از شهادت آماده می شود شخص امام است. امام خمینی(ره) می فرمایند: سینه خود را برای گلوله ها و تیرهای دشمن سپر کرده ا م. این یعنی اینکه من نفر اوّل هستم و نشان داده که نفر اول است. خیلی به امام گفتند شما ترکیه را ترک نکن، اروپا حیات خلوت شاه است و شاه میتواند با کمک سرویس های بیگانه شما را ترور کند. امام بدون هیچ هراسی به فرانسه سفر می کند. آنجا ایام تبعید را می گذارند و در اوج تهدید می گویند که هواپیمای امام را خواهیم زد. در اوج تهدید به تهران می آید و در مدرسه رفاه و علوی ساکن می شود. در اوج تهدیدات با مردم دیدار می کند و رسماً نشان می دهد از چیزی که نمی ترسد مرگ است. این فضا است که مفهوم شهادت را بیان می کند و عملاً هدف از شهادت وگسترش فرهنگ شهادت این است که نخبگان جامعه تعداد و کیفیتّشان افزایش پیدا کند و هر روز به تعداد کسانی که تکلیف شرعی خود را می شناسد و حاضرند برای انجام تکلیف شرعی هر علاقه ا ی را زیرا پا بگذارند افزوده شود. 2) علی دژاکام(مدیر پژوهش های بنیادین نهاد رهبری در دانشگاه ها): این سوال که ایثار و شهادت به عنوان یک نظریه در پیروزی انقلاب مطرح بود یا پس از انقلاب به عنوان یک راهکار برای دفاع مقدس برگزیده شد همیشه در مورد ایثار و شهادت مطرح است؟ فکر می کنم نگاه امام به ایثار و شهادت از همان ابتدا در نظریه انقلاب جای داشت. مثلاً بیانات سال 42 را که شما نگاه کنید متوجه می شوید انقلاب بدون ایثار و شهادت نمیت واند شکل بگیرد. ما اگر قرار است به یک تحولی در جامعه برسیم، اگر قرار است که ما اسلام را پیاده کنیم و به یک انقلابی دست پیدا کنیم، به طور طبیعی باید ایثار کنیم. در این ایثار به طور طبیعی شهادت وجود دارد، شکنجه وجود دارد، زندان وجود دارد، تبعید وجود دارد و خیلی چیزهای دیگر. یعنی حضرت امام کاملاً به این قضیه واقف بودند و اصلاً نمی توانست غیر از این باشد که انقلاب صورت بگیرد ولی بحث ایثار و شهادت در آن مطرح نباشد. اگر بخواهیم به این مسئله جواب قانع کننده ا ی بدهم باید بگویم نگاه امام نسبت به مسئله ایثار و شهادت بعد از انقلاب عمیقتر و دقیقتر شد و نباید از فرهنگ جبهه هم در رشد چنین نگاهی غافل شد. امام با مقایسه ا ی که در مورد شهدای کربلا می کند، نشان می دهد که در فرهنگ ما شهادت یک ارزش است و چون خودش در همین فرهنگ رشد یافته، مروج همین فرهنگ است. لذا در نگام امام از همان ابتدا بحث ایثار و شهادت مطرح است. مبارزانی که وارد زندان می شوند، شکنجه میبینند، امام این شکنجه دیدن در راه خدا را عبادت می داند، یا وقتی امام تبعید می شود می گوید: مهم نیست ترکیه باشم، عراق باشم یا جای دیگر. چرا؟ به دلیل اینکه همین مسئله را یک ایثار، ارزش و رشد می داند. 3) دکتر اکبر اشرفی(معاون پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی) : سمبل های مذهبی در انقلاب بسیار بروز داشت و پیوند انقلاب با عاشورا بسیار گسترده از چیزی است که ما تصور می کنیم. در تاسوعا و عاشورا هم جلوه های مذهبی با انقلاب پیوند می خورد. سمبل پیوند انقلاب با مذهب هم خود رهبر است که مرجع دین است. او درعین اینکه مرجع دین است، مرجع سیاست هم می شود. وقتی مثلاً امام می گوید: ای مردم این کار را بکنید. مردم نگاه نمی کنند، آیا این حکم سیاسی است یا مذهبی، انجام می دهند. چون در فرهنگ شیعی و انقلابی دین و سیاست از هم جدا نیست. از همه مهمتر اینکه مردم ولایت پذیری خیلی عمیقی پیدا کرده بودند و اگر این حضور گسترده مردم نبود، واقعاً انقلاب پیروز نمی شد. بنابراین با اینکه گروه های مختلف در انقلاب مشارکت داشتند؛ اما اثرگذاری و نقش شان به اندازه ا ی نبود که بتوان تأثیری برای آن قایل شد، زیرا هم اسناد نشان می دهد و هم اثرگذاری ها نشان می دهد و هم به راحتی سمبل های استفاده شده در انقلاب مشخص می کند. 4) دکتر یدالله محمدی(عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه امام حسین(ع): امام از زاویه ای وارد شد که رمز پیروزی و بالندگی انقلاب ماست و آن بحث فرهنگی و بیداری بود. امام معتقد بود که اگر ملت ها بیدار شوند خودشان حرکت می کنند و اگر حرکت کنند، سرنوشت خود را خودشان تعیین می کنند. امام در واقع تأکیدش این بود که بروید سراغ ملت ها، ملت ها را بیدار کنید، سراغ دولت ها نروید. امام سراغ توده ها می رود و می گوید اگر توده ها را بیدار کنید این توده ها حرکت می کنند و رژیم های نا اهل را از تخت به زیر می کشند. نکته دیگر این است که امام در واقع ملت را سر دوراهی قرار داد. بحث جهاد و شهادت را مطرح کرد، اسوه ها و اسطوره های تاریخی را مطرح کرد. به ملت می گفت شما که می گویید کاش صدر اسلام بود، کاش زمان کربلا بود بدانید: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست. یعنی صراحتاً به ملت می گوید این گوی و این میدان، بسم الله... می گوید شما تصور نکنید که رژیم ملعون پهلوی از رژیم یزید بهتر است. یعنی این رژیم را در حد رژیم یزید قرار می دهد و می گوید: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. بحث جهاد و شهادت را برای مردم مطرح می کند، اسطوره های تاریخی را مطرح می کند. امام ساده زیستی حضرت علی(ع) را در مقابل ریخت و پاش ها و حیف و میل ها و ابتذال هایی که در کشور ایجاد کرده بودند مطرح می کند. بعد اسطوره دومی که امام مطرح می کند، اسطوره جهاد و شهادت است. امام برای مردم روشن می کند که سیدالشهداء(ع) چگونه در برابر ظلم قیام کردند و بعد تأکید می کند که سیدالشهداء دنبال این بود که حکومت تشکیل دهد، حکومتی اسلامی با معیارهای جدش پیامبر. محور سوم: نقش رسانه در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان یکی از عوامل پیروزی انقلاب همراه کردن توده های مردم با جریانات تفکری امام خمینی(ره) نیاز به شبکه عظیم رسانها ی داشت که در اختیار امام نبود. امام نه رسانة خاصی داشت نه تریبون عمومی که بخواهد از مجرای آن پیام هایش را منتقل کند. گاه منبرهایی هم که می رفتند با تدابیر امنیتی بالایی همراه بود، برای همین قبل از اینکه جریان انقلاب جدی شود، خیلی با احتیاط و ملاحظه کاری همراه بود. شبکه اطلاع رسانی امام برای اینکه توده مردم را همراه کند چه شبکه هایی بود و چطور توانستند این شبکه ها را در میان مردم گسترش دهند؟ به نظر شما دیدگاه های رسانها ی امام به خصوص در ترویج فرهنگ و روحیه ایثار و شهادت چگونه بر جریان انقلاب تأثیر گذاشت؟ 1) دکتر منوچهر ادیبان (معاون پژوهشی مرکز تحقیقات و پژوهش های مجلس شورای اسلامی): اجازه دهید پیش از ورود به این موضوع به عنوان مقدمه نگاهی به وضعیت رسانه ا ی جهان در دوره تاریخی انقلاب بیندازیم. دوره ای که انقلاب اسلامی در آن شکل گرفت، دنیا شاهد تحولات بزرگی بود. در واقع انقلاب ایران همزمان بود با مجموعه ا ی از حوادث و اتفاقات که بخشی از آن را در قدرت یافتن رسانه ها و نقش تعیین کننده آنها در معادلات جهانی باید جستجو کرد. برای همین بهتر است نگاهی به جو رسانه ای آن دوران بیندازیم. در سال های دهه 70 میلادی جریانی از طرف کشورهای جهان سوم به وجود آمده بود که به جریان آزاد اطلاعات و جریان حاکم رسانه ای غرب معترض بود. حجم قابل توجهی از ادبیاتی که به انتقاد از سلطه خبری و رسانها ی غرب پرداخته بود. از طرف دیگر جریانی که منتقدان ارتباطی شروع کرده بودند مجموعا نشان می دهد جریان رسانه ای غرب جریانی با سلطه همه جانبه و عمیق بود. این ها دلالت دارد بر اینکه دوره 1970 رسانه هایی که در کشورهای سلطه گر، جریان اخبار و اطلاعات را به سمت کشورهای جهان سوم مثل ایران روانه کرده بودند، جریان ساده و سطحی نبود. بلکه جریان معرفتی عمیقی در همان دوره شکل گرفت. این کاربرد رسانه هم قبل از این زمان یعنی در دهه 60 - 1950 در عرصه های اقتصادی، سیاسی و... رواج پیدا کرده بود که در دهه 70 به اوج تکامل خودش رسید. درنهایت در دهه 1980 با شکست این جریان رسانها ی جریان خبری آزاد غرب علیرغم تلاش کشورهای جهان سوم از طریق نهادهای بین المللی از جمله سازمان ملل و... حاکم شد. اگر سرآغاز نهضت انقلابی امام خمینی را سال 1341 و اعتراض ایشان به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بدانیم و بخواهیم تصویری از رسانه ها در این دوره ارائه کنیم بایستی به وجه دولتی و بداخلاقی رسانه ها به عنوان مهمترین ویژگی رسانه ها و علیا لخصوص روزنامه ها در این دوره اشاره کرد. در واقع در نشریات این دوره مهمترین موضوع زندگی خصوصی هنرمندان، خوانندگان و اشرافیت مذموم طاغوتی بود. نشریات روزانه کیهان و اطلاعات در این زمان هیچگاه مسائل اساسی و اجتماعی را مورد توجه قرار نمی دادند. این فضا البته متاثر از کودتای 1332 و خفقان پس از آن بود. سرکوب و اختناق ساواک نیز این وضعیت را تشدید می کرد. دو عامل دیگر که موجب انحطاط رسانه ها در این دوره شده بود، یکی عدم روزنامه نگاران مسئول و متعهد بود و دوم انتقادناپذیری دولتمردان و حساسیت شدید آنها در قبال انتقادات مطبوعات و رسانه ها. در نگاه کلان، این رسانه ها تداوم جریانی بود تا سلطه رسانه ای غرب بتواند حوزه های خودش راگسترش بیشتری بدهد. انقلاب ایران در چنین جو رسانه ا ی به وقوع پیوست. البته برخی نظریه پردازان معتقدند در این دوره انقلاب ایران نشان دهنده سلطه نوع خاصی از رسانه هاست. می گویند: رسانه های سنتی بر رسانه های مدرن غلبه کردند. اما من فکر می کنم ایران همچنان که اساسا سرآغاز یک انقلاب داخلی و تلألو یک انقلاب بین المللی در حوزه معرفتی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و... بود، دستخوش یک انقلاب ارتباطی و رسانها ی به حساب می آید. و عمیقا معتقدم انقلاب ایران در برابر تمامی نظریات و پارادایم های رایج موجود در جهان خودش فتح باب یک پارادایم نوین ایرانی است. بنابراین انقلاب ایران را می توانیم به عنوان یک انقلاب رسانها ی نه در ایران بلکه در سراسر جهان شناسایی کنیم. فضای حاکم بر مطبوعات و در رسانه های آن دروان متاثر از سیاست های غربگرا، و سرکوب گرانه ساواک بود. به همین دلیل همچنانکه بخشی از رسانه ها سرگرم ترویج مظاهر و مدهای دنیایی مدرن بودند طیف دیگری از رسانه ها، به ویژه رادیو و تلویزیون که تازه پا به عرصه فعالیت گذارده بودند به جهت دهی افکار عمومی برای توجیه اهداف رژیم پهلوی و امپریالیسم آمریکایی میپرداختند و البته در جهت تغییر باورها و اعتقادات اسلامی مردم و مرجعیت مذهبی تبلیغات وسیعی را تدارک دیدند. تخطئه و تخریبی که این رسانه ها با عناوینی همچون «ارتجاع سیاه» مخالفین ترقی و پیشرفت و مانند آنها علیه مراجع شکل دادند از این جمله است. حضرت امام نسبت به تولیدات محتوایی رسانه ها حساسیت داشتند و هم به عنوان انتخاب رسانه صحیح در نظام ایران دقت کافی می کردند. به واسطه جریان حاکمی که بر جو رسانه ا ی کشور وجود داشت، شرایط برای ورود امام نبود که از طریق آن تبلیغات خودشان را انجام دهند. شاید در آن زمان اگر امکان تأسیس رادیو و تلویزیونی خصوصی برای امام وجود داشت در این امکان درنگ نمی کردند. با توجه به جو رسانه ای آن زمان ایشان روی آوردند به بهره برداری کامل از مجموعه محتوای سنتی در ایران. این شبکه ارتباطات سنتی قوی از طرف روحانیت سراسر کشور وجود داشت و امام به خوبی از آن بهره بردند. ایشان در گسترش ایدئولوژی اسلامی و تفکر انقلاب از طریق این شبکه اقدام کردند. در کنار این قضیه نظریه پردازان می گویند: انقلاب ایران انقلاب شبنامه و کاست است، یعنی انقلاب رسانه های سنتی بر رسانه های مدرن. این جریان مربوط می شود به سال های انتهایی انقلاب، اما زیر سازی انقلاب مستلزم یک ارتباط رو در رو و گفتاری بود که همان شبکه سنتی توانست کمک کند. در حقیقت همان روحانیونی که با استفاده از منبر در هسته این ارتباط سنتی توانستند شرایط را فراهم کنند تا بعد از آن وسایل ارتباطی نوین سبقه رهبری امام را محقق کند. نکته جالب اینکه شخصیت رسانه ها تحت تأثیر تعریف امام قرار گرفته بودند. از این جهت ما نیاز به مطالعه داریم تا نقش رسانه را در آن زمان بازتعریف کنیم. باید گفت: دیدگاه اسلامی امام مبنی بر آگاهی بخشی وسیع به عموم مردم و شکستن سلطه رسانه ا ی غرب از اولین دلایل عوض شدن این تعریف است. اگر در 4- 5 سال اخیر می بینیم نقش استکبار ستیزی و مقابله با سلطه غرب در رسانه ها به وجود آمده یکی از دلایلش همین نظریه های رسانه ای امام است. ما در جنگ اخیر غزه میب ینیم رسانه های غربی سکوت برنامه ریزی شده ای را تدارک دیده بودند تا در غلفت دنیا به قتل عام مردم مظلوم بپردازند. واقعا چه اتفاقی افتاد که رژیم صهیونیستی از مواضع خود عقب نشست؟ جز این که برخی رسانه ها مثل العالم در نقش رسانه های آلترناتیو ظاهر شدند. وقتی اخبار جنایات منتشر شد حتی بی بی سی نتوانست ساکت بماند. تیزهوشی امام برای به کارگیری رسانه ها خیلی بالا بود. جریانی با عنوان برائت از مشرکین در موسم حج شکل می گیرد که بزرگترین رسانه در جهان است. به نظر شما کجا امام می توانست با عموم مردم ارتباط برقرار کند؟ آن هم در دوره ای که از خاطرات مسئولان رده بالای کشورهای جهان سوم می بینیم که تصمیمات روزشان را با اخبار خبرگزاری های غرب تنظیم می کردند. شنیدم وقتی مسئولان به ایران می آمدند با خودشان قوطی کنسرو می آوردند که مبادا غذا نداشته باشند. این نشان می دهد که تحت تأثیر بودند. بنابراین رسانه در نظر امام ابزاری است که باتوجه به اهداف او می تواند تغییر کند و بازتعریف شود.ما در فرهنگ عاشورا می بینیم سیدالشهدا با شهادت خودشان و یارانشان به عنوان یک رسانه عمل کردند و اسلام را از معرض نابودی نجات دادند. عاشوا مجموعه ا ی از رسانه هاست. چرا ما در گسترش فرهنگ عاشورا بر بعد احساسی تأکید می کنیم؟ چرا سخنرانی هایی را که حضرت زینب انجام دادند تا این حد مهم است؟ امام سجاد در صحیفه سجادیه می گوید: من فرزند اهل بیتم. این جمله معنای رسانه ا ی دارد. 2) دکتر علی مرشدی زاد( عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه شاهد) نیروهای انقلابی معمولاً برای اینکه بتوانند مردم را بسیج کنند به ابزار نیاز دارند، به شبکه نیاز دارند و به سازمان نیاز دارند. این بسیج کردن نیاز به ایدئولوژی و رهبری دارد که همه اینها بعضاً سازمان بسیج را در انقلاب ها شکل می دهد. در شوروی سوییت ها به وجود می آیند. در برخی انقلاب ها از سازما ن های موجود استفاده می کنند؛ سازمان هایی که برای مقاصد دیگری شکل گرفتند. مثلاً در چین مائو از سازمان های روستایی استفاده کرد. مهمترین سازمانی که در انقلاب ایران در خدمت قرار گرفت مساجد بودند. همانطور که گفتم از دوره قاجاریه به این طرف شبکه روحانیت تقویت شد و تا دورترین روستاها امتداد پیدا کرد. این پیوند شبکه ا ی خیلی راحت میتوانست پیام ها را منتقل کند و پیام امام، چه در نجف، چه در پاریس از طریق اعلامیه به ایران آورده می شد یا از طریق تلفن خوانده می شد، ضبط می شد، پیاده می شد و می بینید که طولی نمی کشد پیام انقلاب در یک روز به دورترین روستاها ارسال می شود. این مهمترین ابزار یا سازمانی است که روحانیت از آن استفاده کرد. 3) دکتر محمدصادق کوشکی(عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه خواجه نصیر طوسی): انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که ابزار انقلابیون سلاح، مهمات و... نیست؛ کتاب، اعلامیه و نوار است. بله، دقیقتر بگوییم، انقلابی که نمادش در رسانه هاست، انقلابی که وقوعش در ذهن، زبان و در زندگی مردم است. چرا در ذهن مردم است؟ زیرا تصّوراتی از این دست که ما محکوم به تقدیریم، ما قادر به تغییر نیستیم، ما کوچکتر از آنیم که تغییر ایجاد کنیم، ما نمیتوانیم و نمی شود را می شکند. این را چنان متحول می کند که جامعه مخاطب ایرانی مسلمان، احساس قدرت مندی می کند و به هیچ عنوان احساس رعب و وحشت نمی کند و این احساس قدرتمندی برخواسته از تعقل است؛ حس کورنیست. چون اگر حس کور بود نمیت وانست از سال 41 تا 57 دوام بیاورد و هر روز قدرتمندترشود. در زبان مردم تغییر ایجاد می کند چون زبان مردم نه به معنی کلمات و واژگان، بلکه به معنی عرصه ا ی است که آن تفکر مطرح می شود. یعنی فکر جایی عرضه می شود که آن عرصه زبان است. مفاهیم جدیدی مانند مستضعفین، مستکبرین و حتی کلماتی مثل شهادت، جانبازی مفاهیمی ایجاد می کنند که به دلیل انقلاب در زبان ما شکل گرفت. کلمات شهید، جانباز، مستضعف و مستکبر، قبلاً بودند امّا خالی از بار مفهومی که انقلاب به آن می دهد. امام در مقطعی می آید که همه از امپریالیسم صحبت می کنند، از توده ها، پرولتاریا، از خلق و از کارگر. امام می آید و واژه مستضعف، مستکبر و استکبار جهانی را به کار میبرد. امام به جای واژه هایی مثل جهان سوم، جهان اوّل، توسعه یافته، عقب مانده و امپریالیسم، واژه هایی مانند ملت های مستضعف و محروم، ملت های ستم کشیده، پا برهنه های مغضوب دیکتاتورها را مطرح می کنند. در واقع امام از ادبیات دینی استفاده می کنند. تحول در زبان یعنی اینکه منبع معنی جامعه متفاوت می شود. جامعه منبع معانی جدیدی پیدا می کند و تحول در زندگی مردم به وجود می آید. اهداف مردم از زندگی و معنای مردم از زندگی متفاوت می شود و در مسیر انقلاب از 41 تا 57 و به دنبال آن در تداوم انقلاب در طول سال های جنگ و ادامه آن و حتی افق های بینا لمللی انقلاب بوسنی، افغانستان، کشمیر و... ادامه میی ابد. محور چهارم: تأثیر دوره و زمان در بروز و تجلی فرهنگ ایثار و شهادت و رابطه آن با نقش رهبری در انقلاب قبل از اینکه انقلاب اسلامی پیش بیاید، بحث انقلاب مشروطه مطرح است. آیا انقلاب مشروطه پیش زمینه ای برای انقلاب بود یا خیر؟ در مورد همین مسئله، تاریخ نشان داده که در زمان قاجار به خصوص ناصرالدین شاه، ظلم و ستم رواج بیشتری از دوران پهلوی داشته، اما در آن دوره انقلابی رخ نداد ؟ 1) دکتر محمدصادق کوشکی(عضو هیأت علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه خواجه نصیر طوسی): مشروطه در واقع حرکتی بود از جانب مردمی که جانشان از ظلم به لب رسید. مردم عصیان زده و ستم کشیده که نا رضایتیشان از وضع موجود را به نمایش گذاشتند، هیچکدام افق مطلوبی را نمیت وانستند ترسیم کنند. یعنی فقط می دانستند چه چیزی نمی خواهند ولی نمی دانستند چه می خواهند و طبیعتاً این حرکت که اسمش را انقلاب هم نمی شود گذاشت به معنای واقعی کلمه چون دگرگونی در جامعه ما ایجاد نکرد یک خیزش عمومی، یک شورش یا عصیان عمومی بود، تنها تأثیر اساسی ا ش این شد که یک مقدار زمینه را برای استبدادستیزی در جامعه ما هموار کرد و مردم احساس کردند می شود علیه شاه حرکتی کرد، می شود برای تغییر سرنوشت تلاش کرد و ما محکوم به تقدیر نیستیم. تنها تحول این بود. بله، شکست مشروطه از این نظر مطرح است که جامعه مشروطه منجر به هیچ تحولی در جامعه نشد. صرفاً همان فضای ذهنی را ایجاد کرد که آدم ها میت وانند و حق دارند برای تغییر سرنوشتشان تلاش کنند؛ نه اینکه موفق باشند، همین. تحولی بود در عرصه ذهنی، ولی در عرصه واقعیت تحولی اتفاق نیفتاد. جنبش ملی شدن نفت صرفاً یک حرکت بود، با پس زمینه های ظلم ستیزانه و استعمارستیز. به این خاطر که می خواست دست بیگانه را از سرزمین مسلمانان کوتاه کند حرکت ضداستعماری بود، چون یک نوع اعتراض بود علیه نیروهای سنگین غربی و حضور 200 ساله دولت های غربی که بعد از صفویه وارد ایران شدند و در دوره قاجار خودشان را به شکل جدی به ایران تحمیل کردند. عذمی خواهم که مجبورم این واقعیت تلخ را یادآوری کنم ولی اعتراضی بود به حضور بیش از 150 ساله انگلیسی ها و اینکه مناسبات ظالمانه ا ی در خصوص پدیده نفت در ایران رقم زده بودند؛ امّا این حرکت هم به آن توفیقی که باید، نرسید. البته نفت ملی شد، اما بعد از مدتی کوتاه خیلی سریع بحث ملی شدن صنعت نفت با قراردادهای جدید منتفی شد. در واقع باز هم سود برنده اصلی، ملّت ایران نبود. 2) دکتر اصغر افتخاری(عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع)): در مورد ناصرالدین شاه به سادگی نمیت وان چنین حکمی صادر کرد. به عبارت دیگر دوره حیات ناصری را باید به دو مقطع اصلی تقسیم کنیم. در مقطع نخست شاهد اجرای یک الگوی اقتداری (هم در حوزه سخت افزاری و هم در حوزه نرم افزاری) هستیم که در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران امثال «جان فوران »به آن اشاره دارند. همین رویکرد است که جوانه های هر گونه حرکت اصلاحی- انقلابی را می خشکاند. اما در مقطع دوم، عملا شاه ناصری دچار افول شده و میبینیم که بیشتر بنیادهای سخت ا فزارانه ا ش را مدنظر قرار می دهد. در گذار به دوران بعدی نه تنها توان نرم ا فزاری بازتولید نمی شود، بلکه همان توان سخت ا فزاری هم بنا به دلایل متعدد رو به زوال می رود و زمینه مساعد برای یک حرکت انقلابی فراهم می شود. البته توجه داشته باشید که ما هنوز از نقش مهم و تأثیرگذار«رهبری در انقلاب » و «سازمان حامی آن »سخن نگفته ا یم که در انقلاب اسلامی ایران نیز به نحو چشمگیری ایفای نقش کرد و حتی در جریان مشروطه هم باز شاهد جایگاه حساس آن هستیم. منبع: فصلنامه فرهنگی و پژو هشی شاهد اندیشه/ شماره 7/ ویژه فرهنگ ایثار و شهادت در نظریه های انقلاب و امام
X