معرفی وبلاگ
با سلام. رفاقت وآشنایی من با شهدا خودش قصه ی طولانی و درازی داره واقعا هم در شهدا همه چی پیدا میشه.........فقط کافیه با هاشون رفیق بشیم امتحانش ضرری ندارخ بخدا...........تا عمر دارید باصفا میشید وبی قرار..........رفیق میخواید شهداء.........خدا واهل بیت میخواید بشناسید شهدا.......خیلی از ماها میگیم کی مثل اهل بیت میشه؟؟؟........ولی بخدا میشه مثل شهدا بود...........چون شهدا هم مثل خود مابودن........تو جمع ما زندگی میکردن.......با خود ماها نفس میزدن........اصلا میدونید چیه؟...........شهدا به ما یاد میدن میشه غیر معصوم بود ولی تو بغل معصوم جون داد.......شهدا زنده اند وما مرده........... نمیخواستم نصیحت کنم فقط میخواستی یه خورده فکر کنیم......بس نیست؟؟؟؟؟........التماس دعای شهادت.یاعلی
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1115091
تعداد نوشته ها : 4110
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
برادران و خواهران عزیزم! امیدوارم همیشه و در همۀ لحظات در مصیبت ها و شادی های خود، خدا را فراموش نکنید و در مقابله با ضد انقلاب و رهبری پیغمبرگونۀ امام شک و تردید به خود راه ندهید. مبادا در فقدان من با اشک خود دشمنان اسلام را شاد کنید. شما اشک های خود را نثار بزرگ مرد تاریخ، حسین(ع) و مصیبت هایی که
همسرم! تمام زندگی ما متعلق به خداست و باید همه چیزمان را در راه او بدهیم. هر چه خداوند مقدر دانست راضی باش به رضای او. استوار و محکم باش و از خداوند کمک بگیر زیرا جز او هیچ کس نمی تواند به تو کمک کند. من هم از او کمک می خواهم. بچه ها را به تو و تو را به خدا می سپارم. هر چه دارم مال تو و فرزندا

  پدرجان! احسنت که از ثمرۀ یک عمر خود چنین گذشتی و در راه اسلام حتی خودت هم خواستی به جبهه بروی، بارک الله که جز نان حلال به من ندادی. روز و شب کوشیدی و برای رفع مایحتاج زندگیمان زحمتت کشیدی. پدر عزیز! اگر برایت ناراحتی ایجاد کردم یا این که دلت را رنجاندم مرا ببخش که رضای خدا رضای والدین است

  از فرایضی که خداوند بر بندگان واجب کرده جهاد است. «ان الجهاد باب من ابواب الجنه». همچنان که در احادیث آمده جهاد دری از درهای بهشت است. این را من سرباز کوچک و نالایق جبهه های اسلام، عاجزانه از پدران و مادران خوب تقاضا دارم که از سفر و هجرت عزیزان شیر پاک خوردۀ خود به جبهه ها جلوگ
 خیلی‌ برایم‌ عقده شده‌ بود. هر روز صبح‌ که‌ از آنجا رد می‌شدم‌ تا بروم‌ مدرسه‌، محکوم‌ بودم‌ که‌ چشمم‌ به‌آن‌ زنیکه‌ خیکّی‌ بیفتد که‌ موهای‌ شانه‌ نکرده‌اش‌ رامی‌ریخت‌ روی&zw
بدون شک «مرگ» برای جنایتکارانی چون صدام، سعادتی بسیار بزرگ است تا اینکه زنده بمانند و پاسخگوی اعمال خویش باشند. سال‌ها پیش از این، رهبر کبیر انقلاب اسلامی‌امام خمینی (ره) نکته‌ای به این مضمون فرمود: «اگر می‌خواهید امثال صدام را نفرین کنید، دعا کنید که بیشتر زنده
خسته بودم و بدنم درد می کرد . راستش خسته که نه ، ترکشهای کوچولویی که توی تنم جاخوش کرده اند غلغلکم می دادند . همین طور که خودم را به دیوار متکی کردم ، سر خوردم و به پشتی لم دادم . ناله ای ناخواسته زدم و گفتم :- آی خدا... یا منو بکش ... یا جونمو بگیر ...بابام که گوشه اتاق نشسته بود و سرش توی روزنامه
ـ هوا سرد شده‌ بیژن‌، اون‌ شومینه‌ رو روشن‌ کن‌.ـ آخیش‌، حالا خوب‌ شد. چه‌ کیفی‌ میده‌ آدم‌ کنار پنجره‌ بشینه‌ و به‌ بارش‌دانه‌های‌ درشت‌ برف‌ نگاه‌ کنه‌ و از اینکه‌ اونجا نیست‌ خو
تو دیوانه ای.کم داری.اصلا همان روزهای شلمچه – هم سه راه مرگش در سال 65 و هم نشریه اش در سال 76 – مخت تاب داشت.تو قاطی کرده ای مسعود.هوس عملیات استشهادی کردی؟تو که نه میلیاردری و نه در بالای شهر در محله های از ما بهتران خانه چند میلیاردی داری و نه کس و کارت در شرکت های بزرگ نفتی مدیرند و
گفت‌و‌گوی اختصاصیرخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب، عباس محسنی و حمید داودآبادیپیرامون فیلم سینمایی گیلانهدکتر «صمصام دبیری» جانباز دفاع مقدس و پزشک، «محمدرضا شیخ‌محمد» جانباز نابینا و وکیل حقوقی، «حمید داودآبادی» جانباز و نویسنده دفاع مقدس و &l
X