در اين لحظات آخر زندگي ام كه سراسر وجودم را عشق به حسين پر كرده و دلم غرق در تابش روح و نور الهي است و به سوي او در پرواز است. اميدوارم تو اي مادر غم پرور و قهرمان پرورم! هميشه زندگي نشاط انگيزي با پدرم داشته باشي و تا آخرين لحظات زندگي خوش و خرم باشيد
وصيتي دارم به همسرم، همسري كه زينب وار پا بر هواهاي نفساني خود گذاشت و پس از چند ماه ازدواج شوهر خود را با بدرقه راهي جهاد در جبهه هاي جنگ حق با باطل كرد. همسرم از اين كه نتوانستم مردي خوب و دل سوز برايت باشم مرا ببخشيد و برايم طلب مغفرت كنيد و اميدوارم مرا در دعاهاي خير خود فراموش نكنيد
پدر و مادر عزيزم! اي نور چشمان من! شما زحمت كشيديد مرا بزرگ كرديد. من توانايي تشكر از شما را ندارم. فقط از خداوند متعال مي خواهم كه اجر شما را بدهد. بايد افتخار كنيد كه فرزندتان را در راه خدا داده اي
خواهرانم! با تمامي وجود عفت خويش را حفظ كنيد و همواره صفات فاطمۀ زهرا(س) را در خود متجلي كنيد. اگر توانستم شفاعت شما و پدر زحمتكشم و برادرانم را به عهده مي گيرم و براي همگي شما طلب رحمت مي كنم
درجان! اگر آرزوي ديرينۀ من برآورده شود و شهيد گردم براي من هيچ وقت اشك نريزيد. آبا جانم! مي دانم توهم جاي مادر من هستي و آرزو داشتي پسرت را داماد كني و عروسي و جشني بگيري ولي بدان كه من موقعي داماد مي شوم كه به آرزوي ديرينۀ خود برسم و شهادت را با آغوش باز در بغل بگيرم