معرفی وبلاگ
با سلام. رفاقت وآشنایی من با شهدا خودش قصه ی طولانی و درازی داره واقعا هم در شهدا همه چی پیدا میشه.........فقط کافیه با هاشون رفیق بشیم امتحانش ضرری ندارخ بخدا...........تا عمر دارید باصفا میشید وبی قرار..........رفیق میخواید شهداء.........خدا واهل بیت میخواید بشناسید شهدا.......خیلی از ماها میگیم کی مثل اهل بیت میشه؟؟؟........ولی بخدا میشه مثل شهدا بود...........چون شهدا هم مثل خود مابودن........تو جمع ما زندگی میکردن.......با خود ماها نفس میزدن........اصلا میدونید چیه؟...........شهدا به ما یاد میدن میشه غیر معصوم بود ولی تو بغل معصوم جون داد.......شهدا زنده اند وما مرده........... نمیخواستم نصیحت کنم فقط میخواستی یه خورده فکر کنیم......بس نیست؟؟؟؟؟........التماس دعای شهادت.یاعلی
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1125527
تعداد نوشته ها : 4110
تعداد نظرات : 39
Rss
طراح قالب
خلاصه داستان : ابراهیم از مبارزین مسلمان است که همراه رضا عضو اطلاعات و عملیات سپاه و چند رزمنده دیگر بعد از شیمیایی شدن یک روستا درمنطقه مرزی کردستان، با نفوذ به مقر عراقی ها از هدف بعدی برای بمباران شیمیایی اطلاع پیدا می کنند. ابراهیم و رزمندگان دیگر یک شبانه روز فرصت دارند تا مردم روستا ی مورد ن
خلاصه داستان : هیوا اکبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم می گیرد تا از مناطق جنگی و خانه ای که در آن با همسرش زندگی می کرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده می خواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا به رغم
خلاصه داستان : حیدر رزمنده ای که مجروح شده به خانه باز می گردد، اما در همان زمان در بمباران شهر توسط دشمن شهید می شود. امیر که همسر خواهرحیدر و شاهد به شهادت رسیدن او است با خود عهد می بندد راه حیدر را ادامه دهد، به همین خاطر راهی جبهه می شود و نزد فرمانده ی حیدر رفته و درخواست می کند تا در کنار هم
خلاصه داستان : ناصر پویان فر به همراه گروهی از دوستانش با موتور سیکلت به شمال کشور می روند،‌ بر اثر سهل انگاری با پسر بچه ای برخورد می کند. درد و عذاب وجدان سبب می شود که او از جمع دوستانش جدا شود و به تهران باز گردد. در راه با یک تریلی تصادف می کند و به شدت آسیب می بیند. آمبولانسی که او را به بیما
خلاصه داستان : امیر و مریم قرار است با هم ازدواج کنند اما روز عروسی، شهر توسط دشمن موشک باران می شود و مردم، شهر را خالی می کنند. ولیکن مریم با وجود خطرات ناشی از موشک باران ترجیح می دهد که عروسی برگزار شود. امیر بعد از انجام مأموریتش برای مراسم عقد به خانه برمی گردد. اما برخلاف تصورش همه کسانی که
خلاصه داستان : منصور قاسمی یکی از فرماندهان برون مرزی سپاه در جریان حمله نیروهای دشمن موجی و دستگیر می شود. عراقی ها برای شناسایی فرمانده اسرا (منصور قاسمی) فردی را به جاسوسی در میان آن ها اجیر می کنند. جاسوس که بطور اتفاقی در جریان مکالمه منصور و همسرش او را شناسایی کرده بود توسط منصور کشته می شود
خلاصه داستان : رزمنده نوجوانی به نام ابوالفضل مأمور می شود تا مجروحی را به پشت جبهه برساند. او در مسیر خود با غلام حسین، که راننده لودر بوده و در جبهه بر اثر ترکش انفجار نابینا شده است، آشنا می شود. غلام حسین همسر و فرزندش را در روزهای انقلاب از دست داده است. آن ها در بین راه با عده ای سرباز عراقی
خلاصه داستان : زمان جنگ است، درمانگاه صحرایی بمباران می شود. امدادگران هلال احمر یک رزمنده ی قطع نخاعی را همراه خود و به سمت نیروهای ایرانی می آورند و در این راه به مشکلات زیاد برمی خورند... لیست کامل عوامل فیلم نجات یافتگان (1374) گروه کارگردانی ۱- رسول ملاقلی پور .... کارگردان گ
خلاصه داستان : محمود شوکتیان برای جلسه نقد و بررسی آخرین کتابش به نام «مزرعه پدری» به اهواز دعوت شده تا در یک همایش ادبی درباره ادبیات جنگ سخنرانی کند. او در زمان جنگ همسر و دو فرزندش را بر اثر بمباران دشمن از دست داده، اما در خیال خود آنها را زنده می پندارد و در این سفر نیز در ذهن خود با آنها همرا
خلاصه داستان : اهالی یک روستای مرزی با خطر حمله ی نظامی ارتش دشمن مواجه می شوند. ریش سفید روستا اهالی را به مقاومت دعوت می کنند. یک استوار اخراجی ارتش به نام مختار، که تا آن لحظه از مردم کناره می گرفته، روستاییان را آموزش نظامی می دهد . اهالی روستا مسلحانه، زیر رهبری مختار، به سوی مرز حرکت می کنند
X